خیلی اوقات شواهد و نشانه‌ها خبر از مرگ نزدیک رابطه‌‌مان می‌دهند. با این حال خیلی از ما در چنین شرایطی مقاومت نشان می‌دهیم و با وجود اینکه از نظر منطقی می‌دانیم که امیدی به آن رابطه نیست، باز هم دوست داریم در آن رابطه بمانیم و دل‌‌کندن از آن بسیار برای ما سخت است. آیا تا کنون با خود فکر کرده‌اید که چه چیزی دل‌‌کندن از این رابطه‌ها را اینقدر سخت می‌کند؟ ما در این مقاله به معرفی دلایل سخت‌بودن رهاکردن یک رابطه می‌پردازیم.
دلایل سختی رها کردن یک رابطه
ترس و وحشت تنهایی
تنهایی یکی از عمیق‌ترین زخم‌هایی است که ما با آن زاده می‌شویم. روابط مختلف هر کدام تا حدی بر زخم تنهایی ما مرهم می‌نهند و به ما در گذران زندگی کمک می‌کنند. ترک یک رابطه اول از همه از این جهت سخت است که موجب روبرویی ما با تنهایی می‌شود. جدایی احساس تنهایی زیادی را به ما منتقل می‌کند و این طبیعی است که فارغ از اینکه یک رابطه چقدر آسیب‌زاست، ما از وحشت تنهایی میلی به ترک آن رابطه نداشته باشیم.
عدم روبرویی با احساسات دردناک
جدایی مستلزم روبرویی با احساسات دردناک بسیاری است. جدایی ما را سوگوار می‌کند و در پروسه سوگ نیز ما مجبور به روبرویی با احساسات ناخوشایند زیادی هستیم. از خشم و گناه و شرم گرفته تا عشق و نفرت و دلتنگی. روبرویی با این احساسات ناخوشایند واقعا سخت است و این طبیعی است که ما دوست نداشته باشیم با آن‌ها روبرو شویم. در چنین شرایطی فرد ممکن است به یک امید واهی برای تغییر شرایط دل ببندد و از اتمام رابطه طفره رود.
سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده بر رابطه
خیلی اوقات افراد صرفا به این دلیل در رابطه باقی می‌مانند که انرژی و سرمایه زیادی را در آن رابطه هزینه کرده‌اند. در واقع فرد در چنین شرایطی ممکن است با خود بگوید:« یعنی همه وقت و انرژی‌ای که گذاشته بودم بیهوده بود؟» این موضوع باعث می‌شود که فرد به دلیل انرژی‌ای که تا کنون گذاشته نخواهد از رابطه جدا شود چرا که جدایی برای او یک شکست مهم و اتلاف جدی سرمایه تلقی می‌شود.
عزت‌نفس آسیب‌دیده
بسیاری از اوقات نیز ما صرفا به این دلیل در روابط می‌مانیم که نمی‌توانیم برای خواسته‌های خود بایستیم. خیلی از ما در مرزگذاری مشکل داریم و خیلی اوقات خواسته‌های دیگران را بر خواسته‌های خود ترجیح می‌دهیم. در چنین شرایطی فرد ممکن است علی‌رغم نامطلوب‌بودن اوضاع رابطه به طرف مقابل باج دهد و نتواند از آن رابطه جدا شود.
اتصال عاطفی
نکته بسیار مهمی که معمولا کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد این است که ما بخش‌های مختلفی داریم و هر کدام از این بخش‌ها نیز نیاز خاص خود را دارند. درست است که در یک رابطه نامطلوب بخش‌های زیادی از ما میل به رهایی دارند، اما ما نباید آن بخش‌هایی از ما که با طرف مقابل پیوند خورده‌اند را نیز نادیده بگیریم. در واقع حتی در بدترین شرایط نیز باز بخش‌هایی از ما انسان‌ها دوست دارند که با طرف مقابل در رابطه باشند و اینگونه نیست که تمام بخش‌های ما قصد جدایی داشته باشند. وجود این بخش‌ها و خواسته‌های متناقض جدایی را بیش از پیش سخت می‌کنند.
سخن نهایی
ما در این مقاله به معرفی دلایل سخت‌بودن دل‌‌کندن از یک رابطه پرداختیم. جدایی مستلزم روبرویی با وحشت تنهایی و همچنین احساسات ناخوشایند زیادی است. به همین خاطر پروسه جدایی برای اغلب ما بسیار سخت است. سرمایه خرج‌شده، عزت‌نفس آسیب‌دیده و اتصالات عاطفی ما نیز می‌توانند به این عوامل اضافه شوند و جدایی از یک رابطه را برای ما سخت کنند.
