کلیشههای جنسیتی رایج چیست؟ حتماً همه شما جملاتی با قالب«زنها اینطورین، زنها اونطورین» را بارها شنیدهاید. این جملات و باورها محدود به یک فرهنگ و دو فرهنگ نیستند و در همه جای دنیا با درجات متفاوتی دیده میشوند. چیزی که در همه این باورهای کلیشهای مشترک است، این است که تفاوتهای فردی نادیده گرفته میشوند و انسانها به دو دسته بستهبندیشده تحت عنوان زنومرد تقسیم میشوند. ما در این مقاله هفت مورد از مهمترین کلیشههای مرتبط با زنان را بررسی میکنیم:
1: زنها ذاتا در رانندگی ضعیفتر از آقایان هستند
ما بهصورت کلیشهای باور داریم که زنها در رانندگی ضعیف هستند و تواناییهای لازم برای رانندگی را ندارند. اما پژوهشهای این حوزه نشان میدهند که اگر ما کلیشههای مرتبط با رانندگی زنان را کنار بزنیم (یکی دیگر از کلیشههای جنسیتی رایج )، آن ها اتفاقا رانندههای خیلی خوبی هستند. درواقع این پژوهشها میگویند که دلیل تفاوتی که در رانندگی زنان و مردان وجود دارد، ویژگیهای ذاتی آن ها نیست بلکه فشارهای اجتماعی و کلیشههایی است که علیه آن ها وجود دارد. مثلاً همه ما دیدهایم که چقدر رانندگی زنان بهسخره گرفته میشود. این پژوهش نشان میدهد که زمانی که شما کلیشهها را از محیط خارج کنید، مهارت زنها در رانندگی به مراتب بیشتر میشود.
جالب است بدانید که با وجود این کلیشه جنسیتی، زنانی به عنوان راننده رالی به فعالیت حرفهای میپردازند. زنان ایرانی هم در بعضی از مسابقات جهانی شرکت کردهاند و با تمام محدودیتها تلاش خود را کردهاند.
2: زنها موجوداتی احساساتی هستند
این مورد هم یکی از باورهای کلیشهای دیگری است که در رابطه با زنها وجود دارد. ما معمولاً به زنها به عنوان موجوداتی احساساتی و تحت تاثیر هورمون نگاه میکنیم. بااینحال ما باید بدانیم که این دیدگاه با ضعفها و سادهسازیهای فراوانی همراه است. در پژوهشی این دیدگاه بررسی شده است و به این نتیجه رسیده که تفاوت خاصی از این منظر بین زنها و مردها وجود ندارد و ما نمیتوانیم اینقدر سادهانگارانه نگاه کنیم.
3: زنها مدیران و رهبران خوبی نیستند
به زنها همواره به عنوان موجوداتی که مسئول کار در خانه هستند نگاه میشده. همیشه و با توجیهات مختلف سعی میشده که آن ها از اجتماع دور نگهداشته شوند. مثلاً یک باور کلیشهای رایج این است که زنها نمیتوانند رهبران یا مدیران خوبی باشند، ولی بررسیها نشان میدهند که زنها کمبود ذاتی برای مدیریت و رهبری ندارند و گاهیاوقات اتفاقا مدیران بهتری هستند.
این در حالی است که تحقیقاتی نشان میدهد شرکتهایی که رهبران زن بیشتری دارند، رشد قابل توجهی داشتهاند. از گذشته زنان قدرتمند بسیاری در سراسر دنیا به عنوان رهبرهای کسبوکارها و سرزمینها مطرح شدهاند. این کلیشه که زنان نمیتوانند رهبران و مدیران خوبی باشند به کل نقض شده است.
4: زنها موجوداتی ضعیفاند
زنها معمولاً به دلیل ابراز احساسات بیشتر نسبت به مردان، به عنوان موجوداتی ضعیف شناخته میشوند. پژوهشها هم این مورد را تایید میکنند که «ابراز» احساسات در زنها بیشتر است.
مردها معمولاً احساساتشان را پیش خودشان نگه میدارند، برایهمین به عنوان موجوداتی قویتر جلوه میکنند. ما باید بدانیم که این یک دیدگاه کاملا کلیشهای است و ابراز احساسات کسی را به موجودی ضعیفتر تبدیل نمیکند.
5: زن ذاتا موجوداتی آرام و سربهزیر هستند
در بسیاری از فرهنگها باور بر این است که زنها موجوداتی آرام آفریده میشوند و همواره باید سربهزیر باشند. مثلاً اگر یک زن میزانی از قاطعیت و شهامت را نشان بده و بخواهد از حقوقش دفاع کند، فورا برچسبهایی مثل«سلیطه» به آن زده میشود. در این مورد هم ما باید بدانیم که زنان هیچ تفاوت ذاتی از این منظر با مردان ندارند و قرار نیستا همیشه آرام و سربهزیر باشند و برای حقوق خودشان نجنگند.
امروزه با پدید آمدن جنبشهایی مثل زن، زندگی، آزادی و Me Too، زنان بسیاری قدم بزرگی برای مطالبه حق خود برداشتهاند. به وضوح به جوامع جهانی نشان داده شده است که زن موجودی قاطع است که برای حق خود با شهامت میجنگد.
6: زنها ذاتا پرحرفتر از آقایان هستند
پرحرفی مورد دیگری است که همواره به زنها نسبت داده میشود. پژوهش زیر این موضوع را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که تفاوت خاصی بین زنها و مردها از این منظر وجود ندارد. این پژوهش هم به ما یادآوری میکند که نمیتوانیم خیلی ساده یک ویژگی را به زنها یا مردها ربط بدیم و باید پیچیدگیها و تفاوتهای فردی را ببینیم.
7: زنها هوش و ظرفیتهای علمی کمتری به نسبت آقایان دارند
از گذشته گفته میشده که زنها در درسهایی مثل ریاضی تواناییهای کمتری به نسبت مردان دارند. آن ها همچنین در مجامع علمی کمتر دیده میشدند. به همین خاطر باور بر این بوده که زنها واقعاً تواناییهای کمتری دارند. بااینحال پژوهشها نشان میدهند که رفتهرفته و با کمشدن کلیشهها چه در مهارتهایی مثل ریاضی و چه در پیشرفتهای علمی تفاوت خاصی بین زنها و مردها وجود ندارد. درواقع این پژوهشها میگویند که تفاوتهایی که بین زنومردها در این موارد دیده میشود نه بهخاطر تواناییهای ذاتی آن ها، بلکه بخاطر فشارهای اجتماعی و کلیشههای محیطی است. مثلاً زنها همیشه در مجامع علمی توجه کمتری را میگرفتند، یا دستکم گرفته میشدند، یااینکه خودشان به دلیل این فشارها احساس خودکارآمدی کمتری داشتند.
سخن نهایی
برای جمعبندی کتاب زیر از کوردلیا فاین را به شما معرفی میکنیم. ایشان استاد روانشناسی دانشگاه ملبورن هستند و در این کتاب توضیح میدهند که بسیاری از تفاوتهایی که امروزه مابین زنان و مردان میبینیم (همان کلیشههای جنسیتی رایج )، نه بهخاطر تفاوتهای ذاتی آنان، بلکه بهخاطر تفاوتهایی هستند که محیط و اجتماع نسبت به آن ها قائل میشوند. درواقع ما باید بدانیم که خیلی از چیزهایی را که ما خیلی راحت به زنها یا مردها ربط میدهیم، هیچ ربطی به زنبودن یا مرد بودن آنها ندارد، بلکه ناشی از نگاهی است که ساختارهای اجتماعی به آنها به عنوان یک زن یا مرد دارد. ما باید بدانیم که ساختارهای متفاوت، ویژگیهای متفاوتی را در مردان و زنان رشد میدهند. برایهمین باید دیدگاههای سادهانگارانه را کنار بگذاریم و پیچیدگیهای انسانی را به رسمیت بشناسیم.
مداینفینیت را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
اینستاگرام | فیسبوک | ایکس | یوتیوب | لینکدین