احساس گناه یکی از مهمترین احساساتی است که ما انسانها تجربه میکنیم. احساس گناه مانند هر احساس دیگری از اهمیت فوقالعادهای در سلامت روان ما برخوردار است و در صورتیکه به خوبی شناخته و فهم نشود، میتواند به یکی از هستههای اصلی مشکلات روانی ما تبدیل شود. ما در این مقاله با معرفی انواع مختلف احساس گناه، سعی میکنیم شناخت شما از این احساس حیاتی را افزایش دهیم.
به صورت کلی و بر مبناهای مختلفی میتوان احساس گناه را به دستههای مختلفی تقسیم کرد. در مهمترین نوع دستهبندی احساس گناه به دو دسته سالم و ناسالم تقسیم میشود:
احساس گناه سالم
احساس گناه سالم احساسی است که تلاش میکند به ما بفهماند کار اشتباهی را انجام دادهایم. زمانی که ما به تعهدات خود عمل نکنیم و معیارهای اخلاقی خود را زیر پا میگذاریم، زنگ احساس گناه به صدا در میآید تا به یادآوری کند که دیگر نباید آن کار را انجام دهیم. احساس گناه سالم همچنین میتواند به ما کمک کند آسیبهایی که به دیگران زدهایم را جبران کنیم.
احساس گناه ناسالم
گاهی اوقات ما هیچ کار اشتباهی را انجام ندادهایم و به خود و دیگران نیز هیچ آسیبی نزدهایم، اما به صورت مفرط احساس گناه میکنیم. به چنین احساسی، احساس گناه ناسالم گفته میشود. مثلا ممکن است ما صرفا به این خاطر که از حقوق خود دفاع کردهایم و حدومرزهایی را در رابطه با دیگران مشخص کردهایم، احساس گناه کنیم. در چنین شرایطی ما هیچ تعهدی را زیر پا نگذاشتهایم و هیچ کار اشتباهی را انجام ندادهایم، اما به صورت مفرط احساس گناه میکنیم.
تقسیم احساس گناه به دو دسته سالم و ناسالم تنها دستهبندی موجود نیست و میتوان احساس گناه را به شیوههای دیگری نیز تقسیم کرد. در ادامه چهار دسته دیگر از احساس گناه را معرفی میکنیم:
احساس گناه واکنشی
این نوع از احساس گناه به احساس گناهی گفته میشود که در واکنش به یک اتفاق یا عمل در ما ایجاد میشود. در واقع در این شرایط احساس گناه واکنشی است به انجام یک عمل که از نظر اخلاقی و یا اجتماعی مورد نکوهش قرار گرفته است.
احساس گناه پیشنگرانه
گاهی اوقات نیز ما هیچ عملی را انجام ندادهایم و صرفا تصور انجام اعمال خاصی این احساس را در ما برمیانگیزد. برای مثال فرد با خودش آسیب زدن به یک فرد را تصور میکند و پس از آن احساس گناه را تجربه میکند. یا اینکه یک تصمیم خاص که هنوز به عمل نرسیده را در نظر میگیرد و سپس احساس گناه میکند.
احساس گناه وجودی
این نوع احساس گناه نوعی احساس اگزیستانسیال است. در این نوع از احساس گناه فرد صرفا به دلیل وجودش دچار احساس گناه میشود. برای مثال ممکن است یک مرد ناعدالتیهایی که علیه زنان وجود دارد را ببیند و خود را مقصر بداند. یا اینکه یک زن تلاشها و کارهای طاقتفرسایی که مردان انجام میدهند را ببیند و احساس گناه کند. فرد دیگری ممکن است خود را سرباری برای جهان بداند و احساس گناه کند. آنچه که در این نوع از احساس گناه مطرح است این است که فرد صرفا به دلیل وجود خود دچار احساس گناه میشود.
احساس گناه بازمانده
این نوع از احساس گناه، احساسی است که ما به عنوان بازمانده یک فاجعه تجربه میکنیم. برای مثال ممکن است ما تنها نجاتیافته یک تصادف خانوادگی باشیم. یا اینکه ما تنها نجاتیافته سقوط یک هواپیما باشیم. در چنین شرایطی فرد ممکن است صرفا به دلیل نمردن و نجاتیافتن دچار احساس گناه شود. احساسی که به عنوان احساس گناه بازمانده شناخته میشود.
سخن نهایی
ما در این مقاله دو نوع دستهبندی از احساس گناه را معرفی کردیم. احساس گناه را میتوان به دو دسته سالم و ناسالم تقسیم کرد. احساس گناه را همچنین میتوان به چهار دسته واکنشی، پیشنگرانه، وجودی و بازمانده تقسیم کرد.