بزرگ شدن با یک والد نارسیسیستیک چگونه است؟
اگر همسرشما یک فرد نارسیسیستیک است، یا خودتان توسط والدینی نارسیسیستیک بزرگ شدهاید، یا با فردی نارسیسیستیک در رابطه عاطفی هستید،خوب است بیشتر در مورد این موضوع بدانید که یک والد با اختلال شخصیت نارسیسیستیک چگونه ممکن است به فرزندانش آسیب برساند.
ابتدا، بهتر است یک موضوع را روشن کنیم. بسیار اتفاق افتاده است که اصطلاحات روانشناسی راه خود را به زبان عامیانه پیدا کنند و در گفتار روزمره مردم عادی هم مورد استفاده قرار بگیرند. اما گاهی اوقات از این اصطلاحات در زبان عامیانه استفاده نادرستی میشود. مثلا وقتی فردی را «ضد اجتماعی» خطاب میکنیم، شاید منظورمان این نیست که او از یک متخصص چنین تشخیصی را گرفته است. یا بسیار پیش میآید که فردی خودش را «دوقطبی» بنامد، صرفا به این دلیل که یک دقیقه خوب و خوشحال است و لحظهای بعد ناراحت. در حالی که تحریکپذیر بودن به تنهایی، یک شاخص قابل اعتماد برای تشخیص اختلال دوقطبی نیست.
یکی دیگر از اصطلاحات روانشناسی که در سالهای اخیر استفاده نادرست بسیار زیادی از آن میشود، «نارسیسیزم» یا «خودشیفتگی» است. در رسانههای اجتماعی که نگاه میکنیم به نظر میرسد همه افراد حداقل یکبار با یک فرد نارسیسیستیک در رابطه بودهاند، یا توسط والدی نارسیسیستیک بزرگ شدهاند. اما اگر از لحاظ آماری بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، بعید است که چنین چیزی صحت داشته باشد.
همانطور که در بالا بیان کردیم، به نظر میرسد که عموم مردم شیوع نارسیسیزم را بیش از حد ارزیابی میکنند و افرادی را که ممکن است ویژگیهای نارسیسیستیک داشته باشند را به عنوان مبتلا به اختلال شخصیت نارسیسیستیک برچسب میزنند. در واقع شاید آنچه در حال افزایش است رفتارهای نارسیسیتیک است و نه خود اختلال شخصیت نارسیسیستیک.
اختلال شخصیت نارسیسیستیک (NPD) فقط در مورد کسی نیست که خودستایی میکند، مغرور است و فقط به خودش فکر میکند. اگرچه این ویژگیها آزاردهنده هستند و حضور در اطراف چنین افرادی لذتبخش نیست، اما نارسیسیزم یک اختلال عمیقتر و مخربتر است و اثرات مخربی بر اطرافیان فرد مبتلا به این اختلال میگذارد. درمان این اختلال دشوار است و حتی برخی معتقدند که قابل درمان نیست. سنگ بنای این اختلال فقدان همدلی و ناتوانی در درک دنیای درون روانی دیگران است.
یک والد نارسیسیتیک چگونه بر فرزند خود تأثیر میگذارد؟
کودک احساس شنیده شدن یا دیده شدن نمیکند.
احساسات کودک درک نمیشوند و به رسمیت شناخته نمیشوند.
والد نارسیسیتیک با کودک به شکلی رفتار میکند که انگار یکی از داراییهای اوست، و نه فردی مستقل. مثلا یک والد نارسیسیستیک ممکن است از طریق به رخ کشیدن دستآوردهای فرزندش سعی در بالا بردن خودش داشته باشد.
کودک معمولا بر اساس کاری که انجام میدهد یا دستاوردهایی که دارد، ارزیابی میشود، نه به خاطر خود واقعیاش و شخصیتی که دارد.
کودک معمولا یاد نمیگیرد که احساسات خود را شناسایی کند یا به آنها اعتماد کند. او با شک و تردید نسبت به خود بزرگ میشود.
به کودک آموزش داده میشود اینکه چگونه به نظر میرسد، مهمتر از این است که چگونه احساس میکند.
کودک از واقعی بودن میترسد و در عوض به او یاد داده میشود که تصویر مهمتر از اصالت است.
به کودک آموزش داده میشود که برای محافظت از والدین و خانواده راز نگهدار باشد.
کودک تشویق نمیشود که هویت فردی خود را پرورش دهد.
کودک از نظر عاطفی احساس پوچی و خالی بودن میکند.
کودک یاد نمیگیرد که به دیگران اعتماد کند.
کودک احساس مورد استفاده قرار گرفتن و بازیچه بودن میکند.
کودک برای والد حضور دارد، اما برعکس آن صدق نمیکند.
رشد هیجانی کودک مختل میشود.
کودک به جای اینکه مورد توجه و محبت قرار گیرد، مورد انتقاد و قضاوت قرار میگیرد.
کودک در تلاش برای جستجوی عشق، تایید و توجه والدش مایوس و ناامید میشود.
کودک با احساس «به اندازه کافی خوب نبودن» بزرگ میشود.
کودک الگویی برای ارتباطات عاطفی سالم نخواهد داشت.
کودک مرزگذاری سالم در روابط را نمیآموزد.
کودک خودمراقبتی سالم را نمیآموزد، اما در عوض ممکن است وارد روابطی شود که از دیگری مراقبت کند (مراقبت از دیگران به استثنای مراقبت از خود).
کودک وقتی بزرگ میشود در جدا شدن سالم از والدین و استقلال پیدا کردن از آنها مشکل خواهد داشت.
به کودک آموزش داده میشود که به دنبال تایید بیرونی در مقابل تایید درونی باشد.
کودک پیامی متناقض از والد دریافت میکند: «کارت به گونهای خوب انجام بده که من به عنوان والدت به تو افتخار کنم، اما نه آنقدر خوب که از من پیشی بگیری».
اگر کودک، اگر از والد پیشی بگیرد، ممکن است حسادت او را تجربه کند.
به کودک آموزش داده نمیشود که ارزش خودش را بداند.
کودک در بزرگسالی از سطحی از اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی و/یا اضطراب رنج خواهد برد.
کودک با این باور بزرگ می شود که بی لیاقت است و دوست داشتنی نیست، زیرا اگر والد من نتواند من را دوست داشته باشند، چه کسی مرا دوست خواهد داشت؟
کودک اغلب توسط والد نارسیسیستیک شرمسار و تحقیر میشود و با عزت نفس ضعیف بزرگ میشود.
کودک غالباً در بزرگسالی یا به یک فرد موفق یا یک فرد خود تخریب گر (self-saboteur) یا هر دو تبدیل میشود.
کودک در بزرگسالی نیاز به رسیدگی به زخمهای خود دارد تا تروماهایی که تجربه کرده بهبود یابند.
سخن پایانی:
بزرگ شدن توسط والدی نارسیسیستیک از لحاظ عاطفی و روانی آزاردهنده است و اثرات ناتوان کننده و طولانی مدتی بر روی کودکان دارد. بچههای چنین والدینی با تنهایی و احساس بیارزشی دست و پنجه نرم میکنند. والد نارسیسیستیک پاسخگوی اشتباهات یا رفتار خود نیست، بنابراین کودک به این باور میرسد که او مقصر است و حتما او کار اشتباهی انجام داده است.
اگر شما همسری نارسیسیستیک دارید و سعی میکنید اثرات مخرب او را از بین ببرید، بهترین رویکرد این است که با فرزندتان همدل باشید، چیزی که نقطه مقابل نارسیسیزم است.
توجه: نارسیسیزم یک طیف است، بنابراین به آن به عنوان یک پیوستار نگاه کنید که از ویژگیهای جزئیتر که همه ما تا حدودی داریم، تا یک اختلال شخصیت کامل را در بر میگیرد. هر چه سطح صفات شدیدتر باشد، آسیب بیشتری به کودکان وارد میشود.
مداینفینیت را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
اینستاگرام | فیسبوک | ایکس | یوتیوب | لینکدین