قبل از شروع بحثمان خوب است به این بپردازیم که 4 نسل X، Y، Z و Alpha هر کدام چه بازه سنی را در بر میگیرند.
نسل X شامل متولدین بین 1965 تا 1980 میلادی، نسل Y شامل متولدین بین 1981 تا 1996 میلادی، نسل Z شامل متولدین بین 1997 تا 2012 میلادی و نسل Alpha شامل متولدین 2012 به بعد است.
اما در این مقاله ما بیشتر قصد داریم در مورد نسل Z، یعنی متولدین بین 1997 تا 2012 صحبت کنیم. نسلی که عمدتا والدینی از نسل Y دارند. متولدین این نسل جزو اولین کسانی اند که از بدو تولدشان با دنیای فنآوری و دیجیتال مواجه شدهاند به همین دلیل آنها با نامهای «نسل اینترنت»، «نسل دیجیتال» و «دیجیتالزادگان» نیز شناخته میشوند.
این نسل را میتوان اولین نسلی دانست که با دنیای خالی از تکنولوژی، گوشیهای هوشمند و اینترنت آشنایی ندارند. قبل از اینترنت، روابط انسانی و آشنایی با فرهنگهای مختلف بسیار محدودتر بود. با این حال، پس از اینترنت، افراد به طور قابل توجهی در معرض جهانبینیهای مختلف قرار گرفتند و با فرهنگها و عقاید متفاوت آشنا شدند. نسل Z که در عصر تکنولوژی و رسانههای اجتماعی متولد شدهاند، این فرصت را داشتهاند که از سنین پایین و در طول سالهای شکلگیری هویت خود با فرهنگهای مختلف و متنوع در سراسر جهان آشنا شوند.
پلتفرمهای ارتباطی جهانی به این نسل این امکان را داده است که با تجربیات جوامع به حاشیه رانده شده هم آشنا شوند، و همین موضوع توانایی آنها را برای تفکر خارج از چارچوب و پذیرش تفاوتها افزایش داده است.
دوران کودکی نسل Z بسیار متفاوت با نسل X و Y بوده است. کودکان این نسل کمتر در کوچهها و خیابانها بازی کردهاند، همبازیهای کمتری داشتهاند، کمتر قصههای مادربزرگان را شنیدهاند، تمایل زیادی به بازی با اسباببازیهایشان نداشتهاند و بیشتر وقت خود را به بازی با تبلت و لپتاپ گذراندهاند. این کودکان عمدتا والدینی شاغل داشتهاند، در خانوادهای کم جمعیت بزرگ شدهاند و تعاملات اجتماعی بسیار کمتری را تجربه کردهاند.
نسل Z در پرداختن به یک سری مسائل اجتماعی مانند برابری حقوق زن و مرد، برابری نژادها و تنوع هویتهای جنسی پیشتاز بودهاند. آنها نسبت به تاثیرات منفی رسانهها و تبلیغات بسیار آگاهتر هستند و شروع به مبارزه با استاندارهای زیبایی غیرواقعبینانه صنعت مد کردهاند.
اما علیرغم تمام پیشرفتها و تغییرات چشمگیری که متولدین این نسل تجربه کردهاند، به نظر میرسد آنها در مقایسه با نسلهای قبلی عزت نفس کمتر و اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه میکنند. در سال 2020 سازمان روانشناسی آمریکا (APA) در گزارشی نسل Z را به عنوان پر استرسترین نسل معرفی کرد. در این گزارش سازمان روانشناسی آمریکا اعلام کرده است که نوجوانان نسل Z (سنین 13 تا 17) و بزرگسالان نسل Z (سنین 18 تا 23) با عدم اطمینان بیسابقهای مواجه اند، سطح بالایی از استرس را تجربه میکنند و علائم افسردگی را گزارش میکنند.
در نظرسنجی دیگری که APA در سال 2023 برگزار کرده است، نسل Z موارد زیر را به عنوان عوامل استرسزای مهم زندگی رتبهبندی کردهاند:
- پول، 82 درصد
- عوامل استرسزای مرتبط با سلامت، 82 درصد
- اقتصاد، 72 درصد
- هزینه مسکن، 70 درصد
این نظرسنجی نشان داد که بزرگسالان در حال ظهور نسل ،Z پر استرسترین نسل در دوران پس از همه گیری کرونا هستند.
اما دلیل این موضوع چه میتواند باشد؟
نسل Z که در دنیایی که در آن نابرابری اقتصادی موج میزند، بحرانهای مربوط به محیط زیست و آب و هوا بیداد میکنند و کشمکشهای ژئوپلیتیکی رو به افزایش است، متولد شدند و رویدادهایی مانند همهگیری کرونا را پشتسر گذاشتند. همه اینها باعث برآورده نشدن یک سری نیازهای اجتماعی این نسل و اختلال در دسترسی به آموزش، اشتغال، و مراقبتهای بهداشتی شده است و همین موضوع به سطح بیسابقهای از ناامیدی و ترس در مقایسه با نسلهای گذشته کمک کرده است.
نسل Z در مقایسه با نسل های قبلی بیشتر با اختلالات رفتاری، اعتیاد و مشکلات مربوط به سلامت روان روبرو هستند. اما در عین حال، آنها در به اشتراکگذاری آنلاین داستانهای خود، پیوستن به انجمنهای سلامت روان و استفاده از برنامههای خودیاری راحتتر هستند.
بر اساس مطالعه ای که در Journal of Abnormal Psychology منتشر شده است، بین سال های 2009 تا 2017، میزان افسردگی در بین نوجوانان 12 تا 13 ساله 47 درصد، در بین نوجوانان 14 تا 17 سال 60 درصد و در بین جوانان 18 تا 21 سال 46 درصد افزایش یافته است.
مطالعه دیگری که توسط انجمن روانشناسی آمریکا انجام شده است نشان داده است که این نسل، 27 درصد بیشتر احتمال دارد که اضطراب و افسردگی را گزارش کنند. اما اگرچه آنها در مقایسه با نسلهای قبلی نگرانیها و دغدغههای روانشناختی بیشتری از خود نشان میدهند، در عین حال به احتمال بیشتری در مورد نگرانیهای سلامت روان خود صحبت میکنند و به دنبال کمک هستند.
نسل Z همچنین اولین نسلی است که از طریق اینترنت و رسانههای اجتماعی در سنین پایین در معرض محتواهایی مانند تمایلات جنسی آشکار، مصرف مواد، خشونت و آسیب رساندن به خود قرار گرفته است. قرار گرفتن در معرض چنین محتواهایی به احساس تنهایی و انزوا، و همچنین تصویر بدنی مختل و اختلالات خوردن دامن میزنند. مزاحمتها و آزار و اذیت آنلاین نیز به طور چشمگیری در این نسل رایج است.
اما علیرغم تمام جنبههای منفی قابل توجهی که رسانههای اجتماعی داشته است، به بسیاری از افراد این اجازه و فرصت را داده است که شفافانه در مورد داستانها خود، از جمله داستانهای مربوط به سلامت روان خود، صحبت کنند. همچنین رسانههای اجتماعی دسترسی مردم به ارائه دهندگان خدمات بالینی و حامیان سلامت روان را آسانتر کرده است. مواجهه مکرر با بحثها و گفت و گوهایی با محوریت سلامت روان در رسانههای اجتماعی مثل اینستاگرام یا توییتر باعث کاهش انگ و برچسب در حوزه اختلالات سلامت روان، عادی سازی گفتگوهای مربوط به سلامت روان و همچنین نفوذ به رسانههای جمعی اصلی و تغییر درک عمومی از مبارزات سلامت روان شده است.
در سال 2023، Chengfei Jiao و همکارانش در مقالهای عنوان کردند والدین هلیکوپتری یا والدینی که بیش از حد فرزندانشان را کنترل و از آنها مراقبت میکنند میتوانند بر بهزیستی فرزندانشان تاثیر منفی بگذارند. محققان ارتباط بین فرزندپروری هلیکوپتری، تنهایی و اضطراب اجتماعی را در 287 بزرگسال در حال ظهور (بزرگسالی در حال ظهور (Emerging adulthood)، مرحلهای از زندگی بین نوجوانی و بزرگسالی کامل است که شامل اواخر نوجوانی و ابتدای بزرگسالی است و سنین بین 18 تا 29 سال را شامل میشود) بررسی کردند. نتایج حاکی از آن بود که فرزندپروری هلیکوپتری و کنترلگری بیش از حد با افزایش احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و مشکل در تنظیم هیجان مرتبط است. بنابراین به نظر میرسد سبک فرزندپروری والدین نیز میتواند علت وجود مشکلات مربوط به سلامت روان در این نسل باشد.
اما والدین بهتر است چه رفتار یا سبک تربیتی در پیش بگیرند؟
متفاوت بودن نسل Z با نسلهای قبلی، چالشهای بسیار زیادی برای والدین به همراه داشته است. در ادامه به اختصار به چند نکته کاربردی در رفتار با فرزندان این نسل اشاره میکنیم.
- به آنها اجازه شکست خوردن بدهید.
قطعا در ابتدا چنین رویکردی برای شما بسیار سخت خواهد بود. اما یادتان باشد، فرزند شما دیگر آن نوزاد ناتوانی نیست که برای ادامه بقایش به شما و کمکهایتان نیاز داشت. از یک سنی به بعد لازم است که شما دورتر بایستید و به فرزندتان اجازه اشتباه کردن، زمین خوردن، دوباره بلند شدن و یاد گرفتن بدهید.
- بیشتر گوش دهید و کمتر صحبت کنید.
خیلی از ما ممکن است فکر کنیم شنونده خوبی هستیم، اما در عمل اینطور نباشد. شنونده خوب کسی است که سعی میکند همدل باشد و خودش را جای فرد مقابل بگذارد و مسائل را از دید او نگاه کند. هنگام گوش دادن به فرزندتان سعی کنید به معنای واقعی او را درک کنید. او به احساس درک شدن از جانب شما بیشتر نیاز دارد تا به نصیحتها و راهکارهایتان.
- اجازه دهید فرزندتان خودش مسئولیت مشکلاتش را بر عهده بگیرد.
گاهی ممکن است والدین از سر عشق و علاقه و دلسوزی زیاد بخواهند کاری کنند و مشکلات فرزندانشان را به طریقی حل کنند. اما یادتان باشد با این کار شما نه تنها به آنها کمک نمیکنید بلکه فرصت رشد و یادگیری را از آنها میگیرید. هرچقدر هم سخت، سعی کنید کنار بایستید و بیش از حد دخالت نکنید. اجازه دهید آنها خودشان راهحل مشکلشان را پیدا کنند.
مداینفینیت را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
اینستاگرام | فیسبوک | ایکس | یوتیوب | لینکدین