پدیده اجبار به تکرار در نظریه فروید: علل، تأثیرات، مثال‌ها و راه‌های درمان

پدیده اجبار

اجبار به تکرار تمایلی است که فرد را به بازسازی و بازآفرینی تجربیات گذشته، حتی زمانی که این تجربیات منفی بوده‌اند، سوق می‌دهد. فروید نخستین بار این پدیده را در مقاله «فراسوی اصل لذت» (Beyond the Pleasure Principle) در سال 1920 معرفی کرد. او مشاهده کرد که برخی افراد به‌طور مداوم در شرایطی قرار می‌گیرند که یادآور زخم‌های گذشته است، گویی به‌جای اجتناب از درد، آن را جستجو می‌کنند.

فروید این رفتار را به غریزه مرگ (Thanatos) نسبت داد. او معتقد بود که انسان‌ها علاوه بر میل به زندگی و لذت، غریزه‌ای برای بازگشت به حالت اولیه (مرگ یا سکون) دارند. این غریزه می‌تواند در تکرار آسیب‌ها و شکست‌ها نمود پیدا کند. اجبار به تکرار، برخلاف اصل لذت که هدفش کاهش درد و افزایش خوشایندی است، فرد را در چرخه‌ای از رفتارهای منفی گیر می‌اندازد.

‌‌

علل اجبار به تکرار

۱. تلاش برای تسلط بر گذشته

یکی از دلایل اجبار به تکرار، تلاش ناخودآگاه فرد برای فهم یا تسلط بر تجربه‌ای دردناک است. وقتی فردی در کودکی با رویدادی آسیب‌زا مواجه می‌شود، ممکن است به‌صورت ناخودآگاه این رویداد را در بزرگ‌سالی بازآفرینی کند تا احساس کنترل یا حل‌وفصل آن را تجربه کند.

۲. ناآگاهی از الگوهای رفتاری

رفتارهای تکراری اغلب در سطح ناخودآگاه عمل می‌کنند. فرد ممکن است از الگوهای خودآسیب‌زننده خود آگاهی نداشته باشد و بدون درک علت، بارها و بارها در موقعیت‌های مشابه گرفتار شود.

۳. شرطی‌سازی و یادگیری اجتماعی

در بسیاری از موارد، اجبار به تکرار ناشی از یادگیری الگوهای رفتاری از محیط خانواده یا جامعه است. کودکی که در محیطی ناسالم بزرگ شده، ممکن است این الگوها را به‌عنوان «طبیعی» درونی‌سازی کند و در بزرگ‌سالی آن‌ها را بازتولید کند.

۴. غریزه مرگ

فروید اجبار به تکرار را با غریزه مرگ مرتبط دانست. این غریزه می‌تواند فرد را به سمت تخریب خود، بازگشت به گذشته، و ناتوانی در رهایی از چرخه‌های منفی هدایت کند.

تأثیرات اجبار به تکرار

اجبار به تکرار می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای بر زندگی روانی و اجتماعی فرد داشته باشد. برخی از این تأثیرات عبارتند از:

۱. روابط ناسالم

فرد ممکن است به‌طور مداوم وارد روابطی شود که بازتاب روابط آسیب‌زای گذشته هستند. برای مثال، شخصی که در کودکی با والدین بی‌عاطفه زندگی کرده است، ممکن است در بزرگ‌سالی به سمت افرادی جذب شود که عواطف مشابهی از خود نشان می‌دهند.

۲. تضعیف خودآگاهی

تکرار مداوم رفتارهای منفی می‌تواند خودآگاهی فرد را کاهش دهد. فرد ممکن است علت مشکلات خود را درک نکند و خود را قربانی شرایط بیرونی بداند.

۳. بروز اختلالات روانی

اجبار به تکرار می‌تواند منجر به اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، یا اختلالات وسواسی-اجباری شود. این تکرارها، به‌ویژه اگر با شکست‌های مداوم همراه باشند، می‌توانند اعتمادبه‌نفس فرد را به‌شدت کاهش دهند.

۴. عدم پیشرفت در زندگی

افرادی که در چرخه اجبار به تکرار گرفتار هستند، اغلب در حوزه‌های مختلف زندگی مانند شغل، تحصیل، و روابط دچار رکود می‌شوند.

مثال‌هایی از اجبار به تکرار

۱. روابط عاشقانه

شخصی که در کودکی والدین انتقادگر داشته، ممکن است به‌طور ناخودآگاه به سمت شریک‌های عاطفی‌ای جذب شود که رفتاری انتقادآمیز دارند. این الگو باعث می‌شود که فرد بارها و بارها در روابط آسیب‌زا گرفتار شود.

۲. انتخاب‌های شغلی

فردی که در کودکی احساس ناتوانی و شکست کرده است، ممکن است شغل‌هایی را انتخاب کند که این احساسات را بازآفرینی کنند. برای مثال، ممکن است شغلی انتخاب کند که دائماً او را در معرض انتقاد قرار دهد.

۳. رفتارهای خودآسیب‌زننده

افرادی که در گذشته آسیب‌های جدی روانی یا جسمانی دیده‌اند، ممکن است رفتارهایی را تکرار کنند که به خودشان آسیب می‌زند، مانند مصرف مواد مخدر، خودزنی، یا وارد شدن به موقعیت‌های خطرناک.

راه‌های درمان اجبار به تکرار

۱. روانکاوی

روانکاوی یکی از مؤثرترین روش‌ها برای درمان اجبار به تکرار است. در این روش، فرد با کمک روانکاو به بررسی ریشه‌های ناخودآگاه رفتارهای خود می‌پردازد و تلاش می‌کند تا الگوهای گذشته را بشناسد و تغییر دهد. تحلیل رویاها، تداعی آزاد، و کاوش در خاطرات کودکی از ابزارهای اصلی در روانکاوی هستند.

۲. درمان شناختی-رفتاری (CBT)

درمان شناختی-رفتاری به فرد کمک می‌کند تا الگوهای فکری و رفتاری ناسالم را شناسایی و جایگزین کند. این روش به‌ویژه برای کسانی که می‌خواهند در مدت زمان کوتاه‌تری تغییرات عملی در زندگی خود ایجاد کنند، مناسب است.

۳. مدیتیشن و ذهن‌آگاهی

تمرین‌های ذهن‌آگاهی می‌توانند به فرد کمک کنند تا از واکنش‌های خودکار خود آگاه شود و انتخاب‌های آگاهانه‌تری در زندگی داشته باشد. این تمرین‌ها به کاهش اضطراب و افزایش خودآگاهی کمک می‌کنند.

۴. حمایت اجتماعی

حمایت از خانواده، دوستان، یا گروه‌های حمایتی می‌تواند در فرآیند درمان اجبار به تکرار بسیار مؤثر باشد. این حمایت‌ها به فرد کمک می‌کنند تا احساس تنهایی نکند و انگیزه بیشتری برای تغییر داشته باشد.

۵. تعریف مجدد روایت‌های شخصی

یکی از راه‌های مقابله با اجبار به تکرار، تعریف مجدد روایت‌های گذشته است. فرد می‌تواند با کمک درمانگر، تجربیات دردناک گذشته را از زاویه‌ای جدید ببیند و معنای تازه‌ای به آن‌ها بدهد.

۶. آموزش مهارت‌های جدید

فرد می‌تواند با یادگیری مهارت‌های جدید در حوزه‌های ارتباطی، حل مسئله، و مدیریت استرس، از الگوهای قدیمی فاصله بگیرد و انتخاب‌های سالم‌تری در زندگی داشته باشد.

نتیجه‌گیری

پدیده اجبار به تکرار یکی از جنبه‌های پیچیده روان انسان است که می‌تواند زندگی فرد را به‌طور جدی تحت تأثیر قرار دهد. بااین‌حال، آگاهی از وجود این پدیده و تلاش برای درک و تغییر آن، گامی مهم در جهت بهبود سلامت روانی و کیفیت زندگی است. روش‌های مختلفی مانند روانکاوی، درمان شناختی-رفتاری، و تمرین‌های ذهن‌آگاهی می‌توانند به فرد در رهایی از چرخه تکرار کمک کنند.

 

مداینفینیت را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام | فیسبوک | ایکس | یوتیوب | لینکدین

به اشتراک بگذارید

مطالب بیشتر

عضویت در مجله سلامت