برچسبها ابزارهایی برای سادهتر کردن جهان هستند. برچسبها به ما کمک میکنند انسانها را راحتتر دستهبندی کنیم و از پیچیدگی و ابهام جهان کم کنیم. با این حال برچسبها میتوانند به ابزاری خطرناک نیز بدل شوند. امروزه یکی از مهمترین خطراتی که ما را تهدید میکند، برچسبزنی افراطی به خودمان و دیگران است. ما در این مقاله به معرفی برخی از آفات و پیامدهای برچسبزنی میپردازیم و توضیح میدهیم چرا شناخت این آسیبها اهمیت دارد.
مداینفینیت، پلتفرم رواندرمانی برای مهاجران فارسیزبان، حاضر به ارائه خدمات آنلاین به شماست.
چرا باید با معایب برچسبزنی آشنا شویم؟
برچسبها فقط کلمه نیستند؛ تعریفهایی هستند که ما بر افراد، رفتارها یا حتی کل هویت خود میچسبانیم.
و همین تعریفها میتوانند نگرش، تصمیمها و حتی مسیر زندگیمان را شکل دهند. چه بخواهیم چه نخواهیم، برچسبها در ذهن ما تبدیل به «لنز» میشوند و نگاهمان به آدمها و موقعیتها را تغییر میدهند.
وقتی یاد بگیریم برچسبها چگونه عمل میکنند، راحتتر میتوانیم:
- از قضاوتهای عجولانه درباره خود و دیگران فاصله بگیریم
- رفتارها را دقیقتر بفهمیم
- از خودسرزنشیهای غیرواقعی دور شویم
- و در نهایت مسیر رشد فردیمان را آزادتر انتخاب کنیم
معایب برچسبزنی
۱. تقلیل کل شخصیت به یک برچسب
اولین و مهمترین مشکل برچسبها در این است که تلاش میکنند کلیت یک شخص و تمامیت او را به یک یا نهایتاً دو کلمه تقلیل دهند. برچسبها پیچیدگیهای انسانی را نفی میکنند و انسانها را خیلی ساده در جعبههای مجزا قرار میدهند. این موضوع میتواند ما را با سادهانگاری افراطی روبرو کند؛ نوعی سادهانگاری که به ما این توهم را میدهد که خود و دیگران را کاملاً شناختهایم و به راحتی میتوانیم آنان را پیشبینی کنیم.
نکته مهم:
این همان چیزی است که در روانشناسی اجتماعی از آن به عنوان هویتسازی اجباری یاد میشود؛ جایی که فرد بهجای آنکه مجموعهای از ویژگیها، تجربهها، ارزشها و انتخابها باشد، به یک «برچسب» فروکاسته میشود. این فروکاستن، نهتنها فهم ما از انسان را مخدوش میکند، بلکه روابط را نیز محدود و تکبعدی میسازد.
۲. تحریف اطلاعات
ایراد دیگر برچسبها در این است که به عینکی برای فیلتر اطلاعات تبدیل میشوند. این عینک میتواند دید ما را مخدوش کند و اجازه ارزیابی دقیق و همهجانبه اطلاعات را به ما ندهد. زمانی که ما به خودمان برچسب «ADHD» میزنیم، رفتارهای خود را با همین عینک ارزیابی میکنیم و همه آنها را به این اختلال ربط میدهیم. درحالیکه خیلی از رفتارهای ما ممکن است کاملاً نرمال باشند.
این سازوکار دقیقاً همان چیزی است که در نظریه «برچسبزنی» در جامعهشناسی مطرح میشود:
وقتی فرد برچسبی میگیرد، دیگران فقط چیزهایی را میبینند که آن برچسب را تأیید میکند. همه چیزهای دیگر نادیده گرفته میشود. این اتفاق حتی در رواندرمانی نیز دیده میشود؛ به همین دلیل همیشه تأکید میشود که «تشخیص» باید علمی و دقیق باشد، نه خودخواسته یا از روی حدس.
۳. نفی رشد
برچسبها ماهیتی ایستا دارند. زمانی که ما به خودمان برچسب میزنیم، بهطور ضمنی این پیام را میپذیریم که «همیشه همین بودهام و همین خواهم بود.» برای مثال وقتی میگوییم «من آدم کمالگرایی هستم»، کمالگرایی به یک ویژگی ثابت و تغییرناپذیر تبدیل میشود. در نتیجه تلاشی برای تغییر آن نمیکنیم.
نکته مهم:
برچسب، احساس «هویت ثابت» ایجاد میکند.
در روانشناسی رشد، این حالت مانع ایجاد هویت پویا میشود؛ یعنی همان توانایی فرد برای تجربهکردن، آموختن و تغییر.
وقتی هویت قفل شود، مسیر رشد هم قفل میشود.
۴. انگزنی و تأثیرات آن
برچسبها میتوانند به ابزاری برای انگزدن به خود یا دیگران بدل شوند. در بسیاری از مواقع، برچسبهایی که ما به یکدیگر میزنیم هیچ مصداق واقعی ندارند و صرفاً نقش انگ را بازی میکنند. این مسئله بهخصوص درباره برچسبهای مربوط به سلامت روان شایع است.
برچسبها میتوانند باعث شوند فرد:
- از کمک گرفتن بترسد
- احساس شرم یا مخفیکاری پیدا کند
- خودپندارهای منفی بسازد
- و حتی وارد چرخهی تشدید علائم شود
درمانگران ما در مداینفینیت در جلسات رواندرمانی همیشه تأکید میکنند که «تشخیص، هویت نیست» و هدف درمان، بازگرداندن انعطاف روانی و باور به تغییر است.
برچسب زنی یکی از نشانه های روابط ناسالم است. برای شناخت نشانه های بیشتر مقاله الگو و نشانههای روابط ناسالم را مطالعه بفرمایید.
نمونههایی از برچسبزنی
برچسبزنی اجتماعی
وقتی افراد یکدیگر را براساس نژاد، جنسیت، اعتقادات، شغل یا ظاهر برچسب میزنند.
این برچسبها میتوانند تبعیض، سوءتفاهم و فاصله عاطفی ایجاد کنند.
برچسبزنی در بیماریهای روانی
برچسبزدن به افراد بر اساس اختلالی که تجربه میکنند یا «درمانناپذیر» نامیدن یک اختلال، میتواند تأثیرات عمیقی بر رفتار و تجربه آنان بگذارد.
برچسبزنی در روابط
وقتی افراد یکدیگر را بر اساس وفاداری، توانایی ارتباط، تکانشگری، یا ویژگیهای دیگر برچسب میزنند، روابط تبدیل به یک «داوری دائمی» میشود و فرصت گفتوگو و تغییر از بین میرود.
برچسبزنی در آموزش
معلمان ممکن است دانشآموزان را بر اساس عملکرد یا رفتار برچسب بزنند. این کار میتواند بر انگیزه، خودارزشی و حتی پیشرفت تحصیلی آنان اثر منفی بگذارد.
در این مقاله به برخی از معایب برچسبزنی پرداختیم. برچسبها ابزارهایی برای سادهسازی جهان هستند، اما افراط در استفاده از آنها میتواند ما را با سادهانگاری، تحریف اطلاعات، انگزنی و نفی رشد روبرو کند.
اگر احساس میکنید برچسبهایی که به خود یا دیگران زدهاید بر زندگیتان تأثیر گذاشته، مشاوران مداینفینیت میتوانند همراهتان باشند.
برچسبزنی یکی از نشانههای روابط ناسالم است. برای شناخت نشانههای بیشتر مقاله «الگو و نشانههای روابط ناسالم» را مطالعه بفرمایید.
مداینفینیت، برترین مرکز مشاوره ایرانیان خارج از کشور، حاضر به ارائه خدمات حضوری و آنلاین به شماست.
سوالات متداول
نظریه برچسبزنی در روانشناسی چیست؟
نظریه برچسبزنی میگوید وقتی به یک فرد برچسبی مثل «تنبل»، «بیمار»، «مشکلدار» یا «باهوش» زده میشود، آن فرد ممکن است بهمرور خودش را مطابق همان برچسب ببیند و رفتارش را بر اساس آن شکل دهد.
برچسب زدن به دیگران یعنی چه؟
برچسب زدن یعنی نسبت دادن یک ویژگی ثابت و کلی به یک فرد، بدون توجه به شرایط، تغییرپذیری شخصیت یا موقعیتهای مختلف او؛ مثل گفتن «تو همیشه اضطرابی هستی».
نظریه برچسبزنی را چه کسی مطرح کرد؟
این نظریه ابتدا در جامعهشناسی توسط هاوارد بکر (Howard Becker) مطرح شد و بعدها در روانشناسی، بهویژه در روانشناسی اجتماعی و بالینی، گسترش پیدا کرد.
تأثیر برچسبزنی بر کودکان چیست؟
برچسبزنی در کودکان میتواند باعث محدود شدن رشد شخصیتی، شکلگیری باورهای منفی درباره خود و تکرار همان رفتار برچسبخورده در آینده شود.
برچسبزنی چه ارتباطی با اختلالات روانی دارد؟
در برخی موارد، وقتی فرد فقط با عنوان «بیمار روانی» شناخته میشود، ممکن است هویت او به بیماری تقلیل یابد و این موضوع روند درمان و بازگشت به زندگی عادی را دشوارتر کند.
مداینفینیت را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
اینستاگرام | فیسبوک | ایکس | یوتیوب | لینکدین





